|
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : milad.s
دیگر به خلوت های من یک نم نمی باری در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری ... لحن سکوتت در دلم هر روز یک جور است قهری؟...نه؟...دلگیری؟...نه؟...آقا! دوستم داری؟ من – بی تعارف- هستی ام را از شما دارم آقا خلاصه مطلبی ؛ فرمایشی ؛ کاری... من خوانده ام دربارتان یک خیمه ی سادَه ست جایی در آن دارند شاعرهای درباری؟ ... اما من و این رتبه و این منزلت ... هرگز اما تو و این بخشش و این مرحمت... آری توفیق دادی یک غزل هم صحبتت باشم از بس که گل هستی و رو دادی به هر خاری نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |